هدف آمريكا از جنگ رواني كه عليه جمهوري اسلامي در افغانستان به راه انداخته، تحريك افكار عمومي و در نتيجه ايجاد گسست ميان ايران و افغانستان است. قسمت دوم و پاياني جنگ رواني يكي از تاكتيكهاي موثر در عصر جديد است و آمريكا با استفاده از رسانهها به خصوص رسانههاي بيگانه و سخنرانيها اين جنگ را به پيش مي برد. اتهاماتي از قبيل پناه دادن به القاعده، حمايت از طالبان، ورود سلاح و مهمات به افغانستان، فشار بر مهاجران و غيره محورهاي اين جنگ رواني را تشكيل مي دهند. در بخش نخست اين مقاله، به ابعاد جنگ رواني در حوزه هاي سياسي و اقتصادي اشاره شد و اكنون حوزه هاي فرهنگي، نظامي و امنيتي اشاره مي شود و سپس ابزارهاي جنگ رواني بررسي خواهد شد. ج) حوزه فرهنگي و اجتماعي اگر چه به دليل ادغام و همپوشاني مسائل سياسي، اقتصادي و فرهنگي تفكيك ابعاد جنگ رواني آمريكا عليه ايران دشوار به نظر ميرسد، آمريكا به ظاهر قصد دارد براي قطع روابط ايران و افغانستان، روي عنصر فرهنگ تمركز خاصي داشته باشد. اهميت اين موضوع به اين دليل است كه بنيان و اساس روابط ايران و افغانستان بر عنصر فرهنگ استوار است. فرهنگ به همان ميزان كه عاملي پايدار در روابط كشورها قلمداد ميشود، به دليل ظرافت و حساسيت خاص خود به سرعت تحت تأثير قرار ميگيرد. آمريكاييها معتقدند اگر اين پيوند فرهنگي قطع شود، بسترهاي لازم براي قطع ساير حوزههاي روابط فراهم ميآيد. در زير به برخي محورهاي جنگ رواني در حوزه فرهنگ و اجتماع اشاره ميشود.
نظرات شما عزیزان: